او نوشت :
سلام عزیز دلم
بی مقدمه میگویم
بدجور دلم هوای یه فنجون چای دونفره کرده
یه باغچه کوچیک و یه نیمکت و هوای ملس پاییز و من و تو با یه فنجون چای و دو تا حبه قند
شونه تو و سر من که خسته شده از نبودنت و میخواد جا بگیره روش
دستای تو و تن من که میخواد شنا کنه تو موج آروم نوازشهای تو
نگاه تو که مثل یه قاصدک سبک و نرم میشنه تو خلوتخونه دلم و اونوقت آرزوهامو دم گوشش میگم و اون نگاه قاصدکی تو همشون و برآورده میکنه
عزیزم
بدجور دلم هوای یه فنجون چای دو نفره کرده
هوای دل من این روزها بدجور خرابه
.....